ایران جواهری از موهبتهای طبیعت است و هر گوشه از نقشهاش، شگفتی منحصربهفردی برای دیدن و لذت بردن دارد. زمرد این سرزمین پر از جواهر را باید طبیعت سرسبز شمالی آن دانست که زیبایی وصفناپذیری دارد و محبوبترین و پرطرفدارترین مقاصد گردشگری را به خود اختصاص داده است. روستای زیبای ماسوله که امروزه شیوهی معشیت مردمانش به شهرنشینی شباهت پیدا کرده است، یکی از شاعرانهترین مناطق شمالی ایران محسوب میشود که همچون تابلوی نقاشی بیبدیلی بر ف
ماکو ماسوره چرخ خیاطی
ماسوره در انواع شیشه ای، پلاستیکی،فلزی،آلومینیومی در چرخهای راسته دوز خانگی یا کارگاهی مورد استفاده قرار میگیردکه بهترین نوع آن آلومینیم ژاپن میباشد. پیچ روی ماکو برای تنظیم کشش نخ از ماکو را انجام میدهد اگر به سمت راست بپیچد سفت وسمت چپ نخ روانتر از شیار ماکو حرکت میکند.بعد از عبور نخ به طول بیست سانت ماکو را از بالای نخ به حالت معلق با دست ثابت نگه داشتهدر صورت تنظیم بودن پیچ ماکو ،ماکو بدون حرکت اما زمانی که دس
الکترسیته: الكترسیته انرژی نهفته ای در طبیعت و وجود آن در بعضی از مواد موجود درجهان میباشد این نیرو به صورت های مختلف میباشد و دارای 2 قطب میباشد اما به صورت كلی میتوان الكترسیته را به دوبخش تقسیم كرد الكترسیته ساكن++این حالت از الكترسیته عنصری كه آن را بو جود می آورد دارای قطب مثبت+میشود مانند وسیله پلاستیكی كه بر اثر مالش دارای قطب مثبت میشود یا بدن انسان كه بر اثر برخورد با این گونه اشیاء درای قطب مثبت الكترسیته ساكن میشود فقط زمین تامین
بهار آمده و برگ ریز مانده دلم
دلم شکست خدا ریز ریز مانده دلم
هوای عربده در کوچه های شب دارم
ولی خمار شرابی غلیظ مانده دلم
سرم هوای «سرم چرخ می زند» دارد
در آرزوی «عزیزم بریز!» مانده دلم
به این امید که شاید به دیدنم آیی
به رغم حرف پزشکان مریض مانده دلم
به آن هوا که بلندش کنی مگر از خاک
هنوز روی زمین سینه خیز مانده دلم
تو آمدی و به زندان عشق افتادم
به لطف نام تو اما عزیز مانده دلم
صدای تو، نفس تو، نگاه کردن تو
هنوز عاشق این چند چیز مانده دلم
هنوز ما
چشمهایم به تماشای تو اینجا ماندههرطرف شور تماشای تو زیبا ماندهدرسرم شوق وصال است ومن می دانمدیده بر در به تمنای تو یکتا ماندهعاشقم سهم من از عاشقی ودلبری امعشق وهم صحبتی با تو به شبها ماندهمی نخواهم ز سبوی ونه زجام صهباباده نو شم من از آن ساغر پیدا ماندهشاعر عشقم وبا شوق وصال تو خوشمدلخوشم عشق تو در جان ودلم جامانده
همه ارزویم، چه کنم که بسته پایم؟!
دچار استیصال می شوم ... کاش می توانستم پی دل تو بروم ... کاش می توانستم پی دل خودم بروم ...
چند قدم مانده تا رهایی؟! چند قدم مانده تا درک حضور تو؟! چند قدم مانده تا اغوشت؟!
تو فقط اذن بده به دیدارت، تو فقط بگو بیا ...
دل می کنم از هرچه هست...
چشمهایم به تماشای تو اینجا ماندههرطرف شور تماشای تو زیبا ماندهدرسرم شوق وصال است ومن می دانمدیده بر در به تمنای تو یکتا ماندهعاشقم سهم من از عاشقی ودلبری امعشق وهم صحبتی با تو به شبها ماندهمی نخواهم ز سبوی ونه زجام صهباباده نوشم من از آن ساغر پیدا ماندهشاعر عشقم وبا شوق وصال تو خوشمدلخوشم عشق تو در جان ودلم جامانده
چیزی که از من باقی مانده تهماندهایست از گذشتهام. شبحی از آرزوها، علایق، انگیزهها، نفرتها و عشقهایم. به من میگویند با این تهمانده کاری بیش از آن که پیشتر میکردی بکن. من خودم را پیدا نمیکنم.
انگار یک نفر کشتیگیر را تا سرحدّ مرگ زده باشی و بعد به بدن رنجور و لتوپارشدهاش نگاه کنی و بگویی بلند شو. فینال قهرمانیت مانده. بعد بگویی چرا ضربههایت کاری نیست. لابد چون ضربههای پیشین کاری بودند.
من خستهام. خستهام و خستگی
سرکار خانم پوپک خواجه امیری یکی از هنرمندان مطرح کشوری در رشته ی عکاسی است . این هنرمند خالدآبادی از خانواده ی هنرمند پرور خواجه امیری پا به عرصه ی هنر گذاشته و در رشته ی عکاسی درخششی بی نظیر داشته است . خانم خواجه امیری هم اکنون به عنوان عکاس حرفه ای با روزنامه ها و سایت های معتبر داخلی و خارجی همکاری دارد . از جمله نشریات داخلی به روزنامه ی همشهری و از خبرگزاری های معتبر خارجی به دویچه وله ی آلمان می توان اشاره کرد که آثار این هنرمند را متشر م
سرکار خانم پوپک خواجه امیری یکی از هنرمندان مطرح کشوری در رشته ی عکاسی است . این هنرمند خالدآبادی از خانواده ی هنرمند پرور خواجه امیری پا به عرصه ی هنر گذاشته و در رشته ی عکاسی درخششی بی نظیر داشته است . خانم خواجه امیری هم اکنون به عنوان عکاس حرفه ای با روزنامه ها و سایت های معتبر داخلی و خارجی همکاری دارد . از جمله نشریات داخلی به روزنامه ی همشهری و از خبرگزاری های معتبر خارجی به دویچه وله ی آلمان می توان اشاره کرد که آثار این هنرمند را متشر م
(زمان:"25)
هر روز در دفترچه ی #یادداشتش، روزهای مانده تا #چهل #سالگی اش را می شمرد:
سه شنبه 98/05/22، 41 روز مانده تا چهل سالگیچهارشنبه 98/05/23، 40 روز مانده تا چهل سالگیپنج شنبه........... 39 روز مانده تا....
روزی همسرش دفترچه اش را دید و با تعجب علت #روزشماری اش را پرسید:
گفت:«چهل نقطه ی #عطف #زندگی من است... اگر تا #چهل برای «#ماندن» کوشیدم، از #چهل به بعد باید برای «#رفتن» بکوشم»
@dasanak
یکی از جذابترین و زیباترین مکانهای گردشگری در ایران شهر پلکانی ماسوله است. ماسوله به عنوان شهری محبوب در میان ایرانیان در استان گیلان قرار دارد که آب و هوای بینظیر آن به همراه جنگلهای بکر، آبشارها، طبیعت خیرهکننده و بافت سنتی و پلکانی، این شهر را به درجهای از محبوبیت رسانده که جزو اولین مقاصد گردشگری ایران در میان توریستهای ایرانی و خصوصا خارجی جای گرفته.
شهر ماسوله با معماری پلکانی و خیرهکننده و بافت سنتی خود، در میان گیلان
دانستنی؟
آیامیدانید؟ احتمال دارد درسال 6000میلادی علم به حدی پیشرفت كند كه خودرو ها دیگر استفاده نشوند و انسان توسط موج برروی زمین باسرعت بالا حركت كند!!!!!!!!!!
آیامیدانید؟ ترانزیستور قطعه ای الكترونیكی است كه توسط این قطعه انقلابی درجهان ایجادشد وباعث بوجود آمدن عصر اطلاعات وارتباطات شد.تمام وسایل الكترونیكی ارتباطی برای ایجاد ودریافت امواج ازاین قطعه استفاده میكنند.
آیامیدانید؟اگر از زمین فراتر وبسیار زیاد دور شویم آسمان ها را به صورت
روستای آتان، ماسوله زیبا و فریبنده قزوین
روستای آتان از توابع بخش رودبار الموت شهرستان قزوین بشمار میآید که در ۲۵ کیلومتری شهر معلم کلایه قرار دارد. معماری خانه و روش ساخت آنها و دیوارههای آنها تحت حفاظت میراث فرهنگی قرار دارد. بافت ساختمانی این روستا پلکانی و شبیه روستای ماسوله می باشد، بدین ترتیب که حیاط یک خانه سقف خانهی پایینی است. به همین دلیل لقب روستا، ماسوله قزوین میباشد. پیشنهاد ایرانگردی امروز ما، روستای آتان قزوین
نهی از اعتماد بیجا حتی به نزدیکترین افراد
ثقة الاسلام کلینی و ابن شعبه حرانی رضوان الله علیهما روایت کردهاند:
محمد بن یحیى، عن أحمد بن محمد، عن علی بن إسماعیل، عن عبد الله بن واصل، عن عبد الله بن سنان قال: قال أبو عبد الله علیه السلام: لا تثق بأخیك كل الثقة فإن صرعة الاسترسال لن تستقال.
امام صادق علیه السلام فرمودند: حتی به برادرت اعتماد كامل و تمام (بدون ملاحضه) مكن؛ زیرا زمین خوردن ناشی از اطمینان كردن، قابل جبران نیست.
الکافی، تالیف ثقة
حوالی ساعت ۷ بعد از ظهر بود کنجکاو بودم ببینم چند ساعت تا لحظه تحویل سال باقی مانده. "ساعت ۷ و ۳۰ دقیقه و ۳۰ ثانیه". لحظهای به خودم آمدم و از ترس به خودم لرزیدم. فقط نیم ساعت به تحویل سال مانده و تو ماندهای و سیل این همه کار باقی مانده و ناتمام که روی هم انباشته میشوند. یک آن به خودم آمدم و تاریخ نوشته شده کنار ساعت را خواندم: روز یکم فروردین ۱۳۹۹. نفس راحتی کشیدم. ساعت هفت صبح فردا سال تحویل میشود نه هفت بعد از ظهر امروز. نمیدانم چرا دیگر آ
اگر قصد روستا گردی وتفریح
وسیاحت به شهر مشهد را در کنار زیارت دارید روستای تاریخی و پلکانی کنگ گزینه
مناسبی است.روستای پلکانی کنگ در دامنه کوه های بینالود قرار دارد ودر 19 کیلومتری
غرب طرقبه و 29 کیلومتری شهرمشهد واقع شده است. روستای تاریخی کنگ به دلیل معماری
خاص پلکانی و نهرها و رودخانه ها ی جاری در کوچه پس کوچه هایش بسیار مورد توجه
گردشگران ایرانی و خارجی قرار گرفته است. روستای پلکانی کنگ همچنین به دلیل قرار
گرفتن در دل کوه های بینالود برا
اگر قصد روستا گردی وتفریح
وسیاحت به شهر مشهد را در کنار زیارت دارید روستای تاریخی و پلکانی کنگ گزینه
مناسبی است.روستای پلکانی کنگ در دامنه کوه های بینالود قرار دارد ودر 19 کیلومتری
غرب طرقبه و 29 کیلومتری شهرمشهد واقع شده است. روستای تاریخی کنگ به دلیل معماری
خاص پلکانی و نهرها و رودخانه ها ی جاری در کوچه پس کوچه هایش بسیار مورد توجه
گردشگران ایرانی و خارجی قرار گرفته است. روستای پلکانی کنگ همچنین به دلیل قرار
گرفتن در دل کوه های بینالود برا
اگر قصد روستا گردی وتفریح
وسیاحت به شهر مشهد را در کنار زیارت دارید روستای تاریخی و پلکانی کنگ گزینه
مناسبی است.روستای پلکانی کنگ در دامنه کوه های بینالود قرار دارد ودر 19 کیلومتری
غرب طرقبه و 29 کیلومتری شهرمشهد واقع شده است. روستای تاریخی کنگ به دلیل معماری
خاص پلکانی و نهرها و رودخانه ها ی جاری در کوچه پس کوچه هایش بسیار مورد توجه
گردشگران ایرانی و خارجی قرار گرفته است. روستای پلکانی کنگ همچنین به دلیل قرار
گرفتن در دل کوه های بینالود برا
چهار سال پیش برایت این آهنگ دنگ شو را فرستاده بودم که میگفت: فقط تو میمونی با من.. چهار سال گذشته و من شبیه آدمی که توی این چهار سال از تو جدا شده و همه جا رفته و همه چیز را تجربه کرده و همه جوره دلش شکسته و تنها مانده باز هم برگشتهام به تو. مثل چرخیدن دور محیط دایرهای که بالا و پایین زیاد داشته و حالا یک دور تمام شده و رسیدهام به همان نقطهی اول. به تو. و خوب میدانم که از تو گریزی نیست. و از تو رها نمیتوان ماند و تو را رها نمیتوان کرد. چ
با سلام
دانش آموزانی که از سال تحصیلی گذشته مانده حساب دارند لطفا جهت پرداخت شهریه مانده خود به مدرسه مراجعه و پرداخت نمایند . در غیر اینضورت هیچگونه خدماتی از مدرسه ارائه نخواهد شد. تعداد این افراد 17 نفر می باشد !!!!!
نخبگان برتر
یکی از زیباترین و بکرترین جاهای دیدنی گیلان در ماسال و در بین کوه های سر به فلک کشیده شاندرمن، منطقه ییلاقی النزه یا دشت النزه می باشد. در النزه زندگی هنوز به روایت طبیعت در جریان است از صدای پرندگان و رمه های گوسفندان تا صدای آب و گله اسب های وحشی همگی بکر بودن و آرامش این دشت را به تصویر می کشند. در اینجا برای گرمایش از بخاری های هیزمی استفاده می کنند و یکی از مسیرهای مهم زندگی مردمان عشایر است. درخت افرایی با بیش از 200 سال قدمت در کنار درخت
یه وقت های فکر می کنم از من بی کس تر در دنیا وجود ندارد ...
حدایا فقط تو مانده ای برایم ..مانده ای ؟
این روزها تمام میشه ..اخرش همه میمیریم ..اما من هیچ وقت زخم زبون ها فراموش نمی کنم ..تنهایی هام ..بی صدا گریه کردن هام را ...بی کسی هام را ..
دلم می خواست برم یه جایی که هیچ کس نباشه ..یه جایی که خودم باشم ..نترسم از حرف زدن ...نترسم از ادم ها ..
آیت الله جاودان:حاج آقای حقشناس یک بار فرمودند که من جایگاه آخرتی خودم را دیدم؛ اتاق بزرگی بود که همه جای آن درست شده بود مگر گوشهای از آن که خالی مانده بود؛ ما خوشحال شدیم که عمر ایشان هنوز باقی است. چون این مقدار باقیمانده را باید در باقی عمر خود میساختند.
تمام عشق من به تو ، از آن ، نگاه اولین
برای بردن دلم ، چه کرده ای تو نازنین
تمام شوق وصل را ، ز چشم تو گرفته ام
دگر چه مانده از دلم ، پر از تو گشته دلنشین
نگاه میکنم به تو ، به هر کجا که بنگرم
ببین چگونه مانده ام ، سر به هوا درین زمین
درین مجال عاشقی ، بر تو کسی حریف نیست
تمام دل نوشته ها ، به وصف توست مه جبین
✅استاد ملک زاده: روش شناسی بر زمین مانده استیکی دو دهه است که بحث روش شناسی بر سر زبانها افتاده است و میگویند جای روششناسی در حوزه خالی است و خوب است کسی وارد شود، اما در عمل این مسئله بر زمین مانده است.دو تعریف در مورد اجتهاد داریم که برخی آن را از مقوله ملکه و برخی از مقوله فعل دانستهاند؛ از منظر اول، اجتهاد امری درونی و ذهنی و ملکه است ولو این که فرد به کار هم نبرده باشد، ولی از منظر دوم، آن را تحصیل احکام شرعی فرعی از ادله با نهایت ت
شرکت هوشمند سازان سپاهان ارائه دهنده انواع خدمات راهبند با 4 سال ضمانت تعویض،15 سال خدمات پس از فروش،خدمات تعمیراتی 48 ساعته و تردد نامحدود راهبند.
تمامی محصولات این شرکت تولید داخل است با قیمت مناسب تر و کیفیت و خدمات بهتر.
انواع راهبندهای اتوماتیک الکترومکانیک و هیدرولیک در استان گیلان و شهرستان های لاهیجان،آستارا،فومن،لنگرود،منجیل،ماسال،ماسوله،رودبار،رشت،بندر انزلی،رضوانشهر،زیبا کنار و ...
مدیریت فروش:
09130520455
www.hhssco.com
چنان گل ساده ای تا بی نهایت
خردمندی ، بزرگ و با کفایت
چو ساحل امن و چون دریا عمیقی
بُوَد هر اهل عشقی مبتلایت
گوهر هستی تو را پیرایه ای نیست
هنر کم می نمایاند برایت
تفکّر در حریمت مانده مسکوت
اصالت مانده در اصل و بهایت
چنان باغ انار مُلک اجداد
پر از میوه وجود با صفایت
در این دوران سخت بی وفائی ،
کند حفظ از بد دوران خدایت .
غذاهای مانده ، بیات و فریز شده:غذا های فریز شده آرام آرام ماهیت ماده غذایی خود را از دست داده و خواص آن ها کمتر شده و حتی طعم آن ها نیز تغییر خواهد کرد. انجماد دشمن اصلی ویتامین ها خصوصا ویتامین E است. غذا های مانده، بیات و فریز شده سودازا بوده و باعث بروز انواع بیماری های روحی و روانی، غلظت خون، بیماری های پوستی و ... می شود.
ادامه مطلب
ما مدام از این مینالیم که زمانه بد شده و آدمها بد . ولی هیچکاری برای باقیماندهی آدمهای خوب دنیا نمیکنیم ، حمایتشون نمیکنیم ، دائما از خوبی و صداقتشون سوءاستفاده میکنیم ، دائما بهشون شلیک میکنیم . بعد دوباره میایم و مینالیم که زمانهی بدیه و آدمها بدتر ...
من سالهاست دور ماندهام از تو
و بهانهای نیست برای اینکه استخوانهای نحیف ما در هم بروند.
و ببین حبیبی
چون مارهایی شدهایم که فلسهایشان گرمای هیچ تنی را هدیه نگرفتهاند جز آنگاه که بلعیده باشند. گرمای تن هم را هدیه نگرفتهایم جز آنگاه که بلعیده باشیم. و من دور ماندهام از تو.
اما در سرمای حافظه گرمای بلعیدنت را در میان استخوانهام نگاه داشتهام اگر که در یاد تو باشد.
راهنمای اجاره خودرو در بهار قسمت دوازدهم ، همانطور که در قسمت اول گفته شد میدانیم که در بهار همچنین و در انتهای زمستان بهترین فرصت برای به سفر رفتن است.
راهنمای اجاره خودرو با زمان بندی مناسب
راهنمای اجاره خودرو : شاید از زمان سفر شما، بودجه بندی قبل از تعطیلات کمی طول بکشد
یا شاید فقط بهانه ای برای فرار از سرما باشید. ما در سال ۲۰۱۸، داغترین مقصد تعطیلات بهار
و همچنین مقصد های محبوب ترین و مقرون به صرفه ترین در این سال را در بر داشت.
در قسمت
چشمانت در یاد مانده
همان چشمانی که خنده هایت را معنا میبخشید
همان چشمانی که سال ها من را بیتاب تو گردانده
همان چشمانی که آرامش من را گرفته است
همان چشمانی که آرزوی دیدنش را دارم
همان چشمانی که با آن ها حرف دارم
چرا حسرت دیدن دوباره ات به دلم مانده است
دلم برای نگاهت تنگ شده است
دگر تا کِی باید با خودم درد و دل کنم
انواع راهبند اتوماتیک خودرویی در استان گیلان و شهرستان های لاهیجان،آستارا،فومن،لنگرود،منجیل،ماسال،ماسوله،رودبار،رشت،بندر انزلی ،رضوانشهر،زیبا کنار و...
شرکت هوشمند سازان سپاهان ارائه دهنده انواع راهبند های اتوماتیک هیدرولیک با 4 سال ضمانت تعویض ، 15 سال خدمات پس از فروش و خدمات تعمیراتی 48 ساعته.
محصولات این شرکت تماما تولید داخل بوده با کیفیت بالا و قیمت ارزان نسبت به نمونه های خارجی.
مدیریت فروش:
09130520455
www.hhssco.com
سالهاست در معنی انتظار مانده ام . نمیدانم شما منتظر هستید یا من !
من ابرها را خیره به جایی دیدم که روزی آخرین قطرهی باران از آنجا عبور کرده بود و باران را ؛ هنگامی که با پای برهنه در جست و جوی ابرها آسمان را می گشت...
من ماه را وقتی دیدم که در انتظار شب ، بر پنهای صورت اشک می ریخت و شب ، هر روز نشانی ماه را از پرندگان می خواست..
ادامه مطلب
خب اینم از روز آخر... برخلاف توصیه های بقیه روز آخری رو درس خوندم اما خیلی سبک. بیشتر با مامانم گپ زدیم و کلی خاطره بازی کردیم و همین باعث شد از استرسم یکم کم بشه. همچنین یک دست PES زدم باشد که رستگار شومD: پرونده مطالعه برای کنکور سراسری 98 رو همینجا می بندم و امیدوارم همگی موفق بشیم! اهالی بلاگر دعام کنیدا((:
در سالواره هزارمین، نشستن روی صندلی های تکراری ای ک خوب می شناسمش و صحبت کردن از شرح حالی ک پیشتر زیاد گفته ام. در یک کلامِ کوتاه، به تکرارمین بارِ این هزار، نشسته ام و هیچ چیز فرق نکرده است. بی آنکه تفاوتی قائل باشی نسبت به من، یا ک آگاه از این صحبت های ناجدید من باز هم به این مکررات مقید مانده ام. همچون روزمرگی هایی ک بدان وفادار مانده ام. اما تو، بی من سرازیر در مسیرِ سیاهِ دلخواسته ات، لبخند به لب داری از این طغیان و فارغ بال از تمام دل هایی ک
بر سینه ی تو ضربه ی مسمار
مانده است
یک عمر داغ آن در و دیوار مانده است
شب ها همیشه چشم تو بیدار
مانده است
در دام درد و غصه
گرفتار مانده است
برخیز و باز بار امامت به دوش گیر
برخیز و باز بار هدایت به دوش گیر
«برخیز و کوله بار محبت به دوش گیر
سرهای بی نوازش
بسیار مانده است»
از میخ در شکسته سرت یا که از
جدار
یا خورده ای تو سیلی از آن پست نابکار
«با تو چه کرده ضربه آن تیغ زهردار؟
مانند فاطمه(س) تنت از کار مانده است»
آن ضربه ای که خورده ای از آن
لئیم پ
هم وزن غزل های منی ای غزل من
حوای منی ، لیلی و شیرین، عسل من
در خاطر من مانده هنوز آهوی چشمت
جای تو همین جاست فقط در بغل من
احساس من احساس قشنگی است یقینا
مدیون من پس تو فقط در قِبَلِ من
من مانده ام اما تو چرا رفته ای از دل
حیرت زده ام من خود من از عمل من
بی تو دگر از حال دلم هم خبری نیست
من منتظرم تا برسد پس اجل من
28/4/1398
در سالواره هزارمین، نشستن روی صندلی های تکراری ای ک خوب می شناسمش و صحبت کردن از شرح حالی ک پیشتر زیاد گفته ام. در یک کلامِ کوتاه، به تکرارمین بارِ این هزار، نشسته ام و هیچ چیز فرق نکرده است. بی آنکه تفاوتی قائل باشی نسبت به من، یا ک آگاه از این صحبت های ناجدید من باز هم به این مکررات مقید مانده ام. همچون روزمرگی هایی ک بدان وفادار مانده ام. اما تو، بی من سرازیر در مسیرِ سیاهِ دلخواسته ات، لبخند به لب داری از این طغیان و فارغ بال از تمام دل هایی ک
مانده ام تنها
به چه مانند کنم این غم تنهایی خویش
به کجا بگریزم
مقصد یار کجاست
شاید آن گوشه نورانی میخانه یار
خلوتی باشد به کنار
تا رها سازم اندوه دلم را
چو خزانی که در آن برگ ها
از غم هجر تو بی تاب کنان
فتادند زمین
شاعر : ابراهیم حجتی نژاد
خواب چه ماندهای دلا؟ وا چه نشستهای؟ بیا!مال و منال وا نه و هی تو بنال نالهها خوش برو در میانهها ساز کن آسمان خودتکیه تکان و عور شو، من تو و آسمان مرا بر شو از این جهان غم، قارهی وام و نام و نمچرخ به چرخ و دم به دم از تن و جامهها بر آ تا که نهان نمایدت ثروت و آستین زرسکّهی باده خرج کن تا چو خدا کند تو را تا که کرانه بشکنی ساق شب و غرور ددعشق فسانه میشود باز ز جان آسیا بخت دوباره میدمد از نفس کلام توز پستجلگهی خزر به آفتاب استوا ت
خواب چه ماندهای دلا؟ وا چه نشستهای؟ بیا!مال و منال وا نه و هی تو بنال نالهها خوش برو در میانهها ساز کن آسمان خودتکیه تکان و عور شو، من تو و آسمان مرا بر شو از این جهان غم، قارهی وام و نام و نمچرخ به چرخ و دم به دم از تن و جامه ها بر آ تا که نهان نمایدت ثروت و آستین زرسکّهی باده خرج کن تا چو خدا کند تو را تا که کرانه بشکنی ساق شب و غرور ددعشق فسانه میشود باز ز جان آسیا بخت دوباره میدمد از نفس کلام توز پستجلگهی خزر به آفتاب استوا تو
آیا قصد سفر به شهر زیبای ماسوله را دارید ؟ پس تا آخر این مقاله با تاپ تراول همراه باشید تا با جاهای دیدنی ماسوله و بهترین مکان های دیدنی ماسوله آشنا شوید.این اقامتگاه سنتی برای هر فصلی شرایطی مناسب دارد. قبل از اسکان توجه داشته باشید که اقامتگاه بوم گردی تلار خانه تخت ندارد. این اقامتگاه در منطقه خمام فعال است.برای لذت بردن از تمام منظرههای این تالاب میتوانید با قایق در مسیرهای آبی حرکت کنید.شمال ایران، مملو از روستاها و شهرهای زیبا و خو
برای قهوه سرد و غذای شب مانده
برای دیدن صدباره ی پدر خوانده
برای آن ها که در تنت مرور شدند
به خاطر آنهایی که از تو دور شدند
به خاطر غزل گیر کرده در دهنت
برای مرده ی جا مانده زیر پیرهنت
برای چاقو دادن به دست های جدید
برای دوست شدن با شکست های جدید
به خاطر همه گریه های نیمه شبی
خدای گم شده در چند جمله عربی
برای خاطر شعر، این دکان رنگ رزی
برای این ادبیات فاخر عوضی
به رقص مرگ میان تنت ادامه بده
نفس بگیر و به جان کندنت ادامه بده
بجنورد خراسان
بجنورد مرکز استان خراسان شمالی و در شمال شرق ایران است. «بُژنُرد» کلمهای است که در لهجه شمال خراسان تلفظ میشود. این شهر با مساحت ۳۶ کیلومترمربع بهعنوان چهل و چهارمین شهر کشور محسوب میشود و یکی از شهرهای بزرگ خراسان است.
نام این شهر، «بیژنگُرد» یا بیژن یورد در منابع قدیمی و فرهنگهای لغت آورده شده و بیژنگرد (بجنورد) به معنی «ساخته بیژن» و «آباد شده به دست بیژن» است.قسمت بزرگی از ناحیه بجنورد با توجه به متون تاریخی
یا حق
گاهی انسان برای نداشتن چیزهای بزرگ حسرت می خورد
و گاهی کوچکها انسان را رها نمی کنند
صبح وقتی من سمپاشم هرچه بخواهی اذیت کرد تا بعد از یک روز معطل آن شدن بالاخره سمپاشی نصفه و نیمه کردم در برگشتن دیدم که همسایه مان خیابان را از مانده گوگرد های باقی مانده در سمپاش مسیر طولانی را آلوده کرده....
برای یک کوچک بزرگ حسرتی خوردم که نگو!
... اصلاً می دانید چه میگویم
مثل این می ماند که شما محتاج نان شب باشید و همسایتان سطل زباله بیرون درب خانه گذاشته
حس نبودن تو عجب سخت نابجاستاندوه رفتن تو غمی سخت وجانفزاستدر حیرتم از آن همه ابراز عشق تودرمانده ام، فرار،کجای قرار ماستازچه فرار می کنی از عشق دم نزناین درد عشق نیست، تبانی قصه هاسترنجیدنت درست،غلط گفتنم صحیحکو ببخششی که حال بزرگان قومهاستافسرده ای، ملال تو افزون زحد شدهاین نکته هم دلیل همان درد و رنجهاستپا می کشی تو از دل من میروی بروباور نمی کنم که هجر سر آغاز ماجراستبا دست بسته لب بگشایم به احتضارجانم بگیر و سخت نگیر ،این قضا بلاستدر
بسم الله
به دولت حق بدهید. بعد از چرخاندن همزمان چرخ کارخانهها و صنعت هستهای، بعد از بازگرداندن عزت به پاسپورت ایرانی (که شاهکارش را در محدودهی مجاز حرکت وزیر خارجهمان در نیویورک دیدیم!)، بعد از ایجاد چنان رونقی که خود مردم میگویند دیگر به یارانه نیازی نداریم، هیچ وعده و کار بر زمینماندهای نمانده جز حضور زنان در ورزشگاهها؛ که عزم دولت برای رفع خداپسندانهی این مشکل و دغدغهی اساسی هم جزم شده...
اصلا کاری با اولویت بیشتر
مبدا :اصفهان
مقصد :گیلان-تالش
شروع تور :28 مرداد 1398ساعت 21:00
پایان تور :01 شهریور 1398ساعت07:00
نوع سفر :زمینی اتوبوس اسکانیا
مدت اقامت :3روز4شب
درباره سفر - تور سفر رویایی به گیلان و تالش
بازدید از: روستای تاریخی ماسوله دریای گیسوم آبشار زیبای دریابِن دریاچه زیبای سراوان روستای قدیمی ناو جاده رویایی اسالم به خلخال خدمات: اتوبوس اسکانیا ۳ وعده صبحانه ( ویژه گروه ) ۲وعده ناهار ۲ وعده پذیرایی چای آتیشی بیمه مسافرتی ۲ شب اقامت در خانه روستایی بصور
شهریور هم رسیدماه هوای مجنونماه بارانهای عاشقانهی گاه و بیگاه
تو کی میرسی؟ من چشم انتظارت ماندهامجا مانده یادت پیش من!
در اوج تابستانم و پاییز را کم دارمآری مرداد شهریور شد جانان منو این رسیدنها چه سودی داردوقتی تو نیستی...
سینا_آرین
از حساب اینترنت مخابراتم 120 گیگ اینترنت مانده است و دو روز هم زمان. چیزی که از دفعات قبل یادم مانده این هست که اگر استفاده نکنم حتما گیگ ها می سوزد.
به خاطر کارم و وبگردی مجبورم ماهیانه حجم زیادی بخرم. اما در ده روز گذشته با قطع شدن اینترنت بین الملل عملا نتوانستم استفاده کنم.
الان هم تنها کاری که می توانستم باهاش بکنم دانلود بیخودی بود.
فکر کردم تعدادی فیلم دانلود کنم. اما ازکجا؟
آخرش دست به دامن آپارات شدم
این هم از ماجراهای ما و ج.ا و حق الناس
برای دسترسی آسانتر اعضاء فایلهای عملکرد ماههای گذشته در وبلاگ در یک صفحه به نمایش گذاشته می شود. لطفا با اطلاعات خود مقایسه نمایید و در صورت مغایرت به مدیرعامل اعلام فرمایید.
{کنترل موجودی و مانده اقساط اسفند 98}
{کنترل موجودی و مانده اقساط آذر 98}
{کنترل موجودی و مانده اقساط مهر 98}
1398/01/01 01 : 28 : 27
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته است هنوز ؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
نفسم می گیرد
که هوا هم اینجا زندانی ست
هر چه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است
ارغوان
این چه راز یست که هر بار بهار
با عزای دل ما می آید ؟
که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است
ارغوان بیرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
ب
سلام امروز برنامه تشخیص زوج یا فرد بودن عدد در جاوا و گذاشتم. یک برنامه خیلی ساده که عدد و از کاربر دریافت میکنه و باقی مانده عدد و چک میکنه که اگر باقی مانده صفر شده باشد زوج و در غیر اینصورت فرد است. بدلیل اینکه تمام اعداد زوج بر عدد 2 بخش پذیر هستند و باقی مانده صفر میشود.
کد برنامه:
package com.company;
import java.util.Scanner;
public class Main {
public static void main(String[] args) {
// write your code here
System.out.print ( "عدد خود را وارد بکنید:" );
Scanner input = new Scanner ( System.in );
int data = input.nextI
عاشقان
رفتند و من جا مانده ام
از وصال مرقدش وا مانده ام
با سر و سجده همه
در کوی یار
من اسیر و
گیر ویزا مانده
ام
این دل بشکسته ام اینک چرا
رفته آنجا خود
به اینجا مانده ام
سر نشد همراه
دل سوی حسین
چون به
چه حاجت است به این شیوه دلبری از من؟
تو را که از همهی جنبهها سَری از من
درخت خشکم و هم صحبت کبوترها
تو هم که خستگیات رفت، میپَری از من
اجاق سردم و بهتر همان که مثل همه
مرا به خود بُگذاری و بگذری از من
من و تو زخمی یک اتفاق مشترکیم
که برده دل پسری از تو، دختری از من
گذشت فرصت دیدار و فصل کوچ رسید
دم غروب، جدا شد کبوتری از من
نساخت با دل آیینهام دل سنگت
تویی که ساختی انسان دیگری از من
چه مانده از تو و من؟ هیزم تَری از تو
اجاق سوخ
میتوانستیم همان نیم ساعت پیش تکالیف را تحویل بدهیم و بعد از یک شبانه روز نخوابیدن رفت خوابگاه و خوابید.... اما کلهی ما تاب دارد. پنجاه دقیقه مانده به خواب؟ یا پنجاه دقیقه مانده به دیدن میم؟ راستی وقتی آمد دانشکده چطور میخواهد مرا پیدا کند؟ این همه ما دنبال تو گشتیم، تو هم یکبار به دنبال ما بگرد...
پینوشت: مثلا نماینده شدیم که تکلیفهای عزیزان فسیل را بدست دستیار آموزشی برسانیم، و برای نوشتن تکلیف دیشب را نخوابیدیم، اما جای نگرانی نیست،
گرچه پیری چو جوانانِ قوی شادی توسایه سارِ خنکِ ظهرِ اَمُردادی توچشمه ی جاریِ در مزرعه ی خندابیخاطراتِ سفر و هجرتِ اجدادی تواز جوانی تو وَ سجده دو رفیقِ همدمشده مسجد بتو شیرین و چو فرهادی توتاجر خوش عمل و سالم و با ایمانیمردِ زحمتکشِ از ریشه وَ بنیادی توجای پای تو به هر نقطه ی کشور ماندهسبزیِ جنگلی و ماسه ی شهدادی توخستگی از تو شده خسته و تو برپائیبه غمِ مانده ی درمانده چو امدادی تواز جوانی ره و رسم تو جوانمردی بودقاصد خیری و بر شر تشر و
به نام خدا
تازه وقتی به دو قدمی مرگ میرسی
میفهمی حیات چه نعمت بزرگی بود
نفس کشیدن
دیدن
رنگها
همه موجودات
حتی مورچههای دانه کش
چه جلوهای بودند از آن عظیم عزیر
وقتی به مرگ نزدیک میشوی
تازه میفهمی چقدر زمان داشتی
چقدر فرصت بود
برای خوب بودن با دیگران
برای خوب خواستن برای همه
حتی برای خودت
و تو همه اینها را از دست دادهای
زمزمه میکنی
دمی
فرصتی
زمان کوتاهی برای
خوب بودن به من بدهید
اما این درخواست هرگز پاسخ داده نمیشود
تو مانده
نرفته غربتش از یاد، یا رسول اللهز داغ فاطمه فریاد، یا رسول اللهبه ضربه ای درِ آتش گرفته با مسماربه روی دخترت افتاد یارسول الله****چه شد که حُرمت این بیت، در مدینه شکست؟!درِ حریمِ الهی به خشم و کینه شکستچه شد وصیتِ بر دوستی به اهل کسا؟!سه روز بعد شما استخوان سینه شکست***پیام غربت او شد به عاشقان ابلاغکه پر کشید پرستو نیامده از باغشکست شاخه و افتاد سِرّ مُستَودعنشست فاطمه بر خاک، آه از این داغ***برای دفن، تنش دستِ خادمه ماندهبه گاهواره ی او خیره ف
کتاب سطرهای انفرادیشاعر: محنا امیری
✍
تنها نشسته است غمی در اتاق منفنجان و چای کهنه دمی در اتاق منتو نیستی و خیس شده چشم پنجرهباران گرفته است کمی در اتاق منچون آفتاب بود ولی ساکت و صبورمی زد غروب ها قدمی در اتاق منوقتی به جای خاطره ها مانده جای تواین روزها صدای بمی، در اتاق من...!حس می کنم که گردنه ای سخت پیش روستجا مانده است پیچ و خمی در اتاق منبا واژه های توی سرم رنج می کشدهر پنجشنبه عصر غمی در اتاق من
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینس
پاتارا یکی از شهرهای باستانی لیکی است که در حوالی Kas در استان آنتالیا واقع شده است
شهر پاتارا در تاریخ باستان پایتخت فدراسیون لیسیان بوده است. پاتارا یکی از مهمترین شش عضو اتحادیه لیکیان بود و برای امور سیاسی آرای صحیحی داشت. جلسات اتحادیه لیکیان قبلاً در ساختمان پارلمان پاتارا برگزار می شد که به عنوان قدیمی ترین خانه سالاری در سراسر جهان پذیرفته شده است. پاتارا همچنین در مورد لاک پشت های زیبا در دریای مدیترانه به نام Caretta-Caretta مشهور است. ا
برای دسترسی آسانتر اعضاء فایلهای عملکرد ماههای گذشته در وبلاگ در یک صفحه به نمایش گذاشته می شود. لطفا با اطلاعات خود مقایسه نمایید و در صورت مغایرت به مدیرعامل اعلام فرمایید.
{کنترل موجودی و مانده اقساط اسفند 98}
{کنترل موجودی و مانده اقساط آذر 98}
{کنترل موجودی و مانده اقساط مهر 98}
چنان گل ساده ای تا بی نهایت
خردمندی ، بزرگ و با کفایت
چو ساحل امن و چون دریا عمیقی
شود هر اهل عشقی مبتلایت
گوهر هستی تو را پیرایه ای نیست
هنر کم می نمایاند برایت
تفکّر در حریمت مانده مسکوت
اصالت مانده در اصل و بهایت
چنان باغ انار مُلک اجداد
پر از میوه وجود با صفایت
در این دوران سخت بی وفائی ،
کند حفظ از بد دوران خدایت .
مانده ام تنها
به چه مانند کنم این غم تنهایی خویش
به کجا بگریزم
مقصد یار کجاست
شاید آن گوشه نورانی میخانه یار
خلوتی باشد به کنار
تا رها سازم اندوه دلم را
چو خزانی که در آن برگ ها
از غم هجر تو بی تاب کنان
فتادند زمین
مانده ام تنها
شاعر : ابراهیم حجتی نژاد
و ماه، در نیمه شبی به اندازه ی نیم قرن پیرتر شد.
ما به اندازه ی نیم قرن خسته تر شدیم.
حالا چه کسی می خواهد صدای جوانی ما را
از زیر خروارها خاکِ سرخِ گرم،
و ترک های زودهنگام پوستمان را
از زیر بوتاکس های پی در پی، بشنود؟
صدای ما را که در گورهای خانگی دفن شده ایم،
خواب هایمان را که در فکرهای خونین غرق شده اند،
و نفس هایی که در سینه ها حبس کرده ایم را،
چه کسی می خواهد بخت بگشاید؟!
من قول داده بودم که بخندم!
من پاییز را در میانه ی راه پشت سر گذاشته بو
یکی از هنرمندانی که در عرصه انیمیشن خیلی قبولش دارم "بهرام عظیمی "است
کسی که اگر تا امروز هر کجای دنیا غیر از ایران بود مطمئنن پیشرفت های چشمگیر تری داشت چون انقدر با استعداد و خوش فکر هست که بتواند در رشته ی خودش سرآمد باشد .
بهرام عظیمی را ما از انیمیشن های تبلیغاتی اش می شناسیم . و بعد تر که اولین انیمیشن سینمایی ایران را ساخت "تهران 1500" که در نوروز 92 در سراسر ایران به نمایش در می آید دیگر باورمان شد که در عرصه انیمیشن می توانیم حرکت هایی ان
نمی دانم چرا در فصل غمها ،مانده ای تنهاگذشته کاروان دل، چرا جا مانده ای اینجامگر عاشق نبودی تو ،خراباتی نبودی توکه در خمخانه مستی، تو ماندی وغمی والانه شوری در سرت مانده، نه سودای وصال یارغمین وخسته ماندی تو، میان سیل ماتم هااز این مردم تو رنجیدی به روی عشق خندیدیبه طعنه این سخن گفتی، چه شد مهر ووفا مارابه دنیا ناسزا گفتی زرنج وغصه نالیدیمگر عاشق نبودی تو، در این شط شب رویادلت را شاد کن ای یار، بیا یکرنگ وصادق شوکه در این معرکه عشق است ومن ی
به آینه که می نگرم پیر شده ام
و خطوط شکسته ای بر دیواره ی چهره ام به من می خندد
به آینه که می نگرم حتی
خاطرات زیباییت را گرد و غبار زمان پوشانده است
و این تنها باد پاییزی ست که مانده است
به آینه که می نگری شاید هنوز زیبا مانده ای
بی هیچ خط شکسته ای
و روزهای پاییزی سرکشی ات شاید هنوز زنده اند
بی هیچ سد نشسته ای
به آینه که می نگرم افسوس
تنها منم و این همه خطوط شکسته...
صله رحم و طولانی شدن عمر
بسیاری از آموزه های دینی، افزون بر نفع اخروی، منفعت دنیوی نیز برای ما به همراه دارد و به زندگی مادی ما هم سر و سامان می بخشد که صله رحم، یکی از آنهاست. در روایتی از نبی اکرم صلی الله علیه و آله درباره افزایش عمر، یکی از آثار دنیوی صله رحم، چنین آمده است: نمی دانم چیزی را که عمر را زیاد کند، مگر صله رحم. حتی این گونه هم می شود که از عمر کسی سه سال باقی مانده باشد و صله رحم به جا آورد، خداوند عمر او را سی سال زیاد کند و سی و سه
نیاید. گیلان نیاید. رشت نیاید. شمارو به خدا نیاید. یه بار ما شمالیا رو به حال خودمون بذارید. یه بار بذارید فقط پلاک ۴۶ و ۵۶ ببینیم. بفهمید که شرایط ما اضطراریه. بفهمید که الان وقت دیدن ماسوله و قلعه رودخان نیست. وقت خرید تو کاسپین نیست. وقت عشق و حال کنار ساحل نیست. وقت سر زدن به دوستا و ماچی دادن نیست. بفهمید که حالمون خوب نیست. حال هم استانیامونو و همشهریامون خوب نیست. بفهمید که با هر عطسه پدرمون و هر آخ مادرمون تا صبح نمیخوابیم چون امکان ابتلا
دانلود کتاب اطلس خط تالیف حبیب الله فضائلی
دانلود فایل
دانلود کتاب اطلس خط تالیف حبیب الله فضائلی :: دانلود کتابketab9.blog.ir › post › دانلود-کتاب-اطلس-خط-تالیف-ح...دانلود کتاب اطلس خط تالیف حبیب الله فضائلی دانلود کتاب اطلس خط تالیف حبیب الله فضائلی اطلس خط تحقیق در خطوط اسلامی آثار تعلیمی و پژوهشی باقی مانده از ...
دانلود کتاب اطلس خط تالیف حبیب الله فضائلیhockey.sefeedsoft.ir › hockey › htmlدانلود ... دانلود کتاب اطلس خط تالیف حبیب الله فضائلی.
دانلود کتاب اطلس خط تالیف حبیب الله فضائلی
دانلود فایل
دانلود کتاب اطلس خط تالیف حبیب الله فضائلی :: دانلود کتابketab9.blog.ir › post › دانلود-کتاب-اطلس-خط-تالیف-ح...دانلود کتاب اطلس خط تالیف حبیب الله فضائلی دانلود کتاب اطلس خط تالیف حبیب الله فضائلی اطلس خط تحقیق در خطوط اسلامی آثار تعلیمی و پژوهشی باقی مانده از ...
دانلود کتاب اطلس خط تالیف حبیب الله فضائلیhockey.sefeedsoft.ir › hockey › htmlدانلود ... دانلود کتاب اطلس خط تالیف حبیب الله فضائلی. ا
موجودات فرازمینی وجودندارند.این نگاه رادونالدترامپ به جهان هستی داشت.اومفهوم زمان ومکان قابل سکونت رادرنظرخودفقط جایی میدانست که فرزندآوری باشد.اگرجایی فرزندآوری نباشداین منطقه عقب مانده والزامات اصلی آن پول خرج کردن هست.
مناطق عقب مانده درسیاره زمین برای دونالدترامپ یک مقهوم کلی داشت این مناطق دارای انسان های عقب مانده هستندانسانهایی که به فرزندآوری درصورت نداشتن تمکن مالی فکرنمینمودندونخواهندتن به سوختن وساختن بامحیط خودودیگران
از اول امتحانا عین این دیوونه ها بعد هر امتحان، اون امتحانو از برگه ی برنامه ی امتحانا خط میزنم؛ سپس تعداد امتحانات باقی مانده رو به کسر تبدیل میکنم و بعد میشینم غصه میخورم :|
حالا تازه یه روش جدید در پیش گرفتم که تعداد روز های باقی مانده رو به کسر تبدیل میکنم. این لااقل بهتره چون به کسر ۱/۲ رسیدم فعلا D:
تازه هنوز کلی از امتحانای حفظی که کابوس من هستن موندن. ولی فعلا امتحان بعدی هندسس که با اینکه سخته ولی لااقل علاقه دارم. همین یه مزیته:/
پ.ن: برم
اینجا هنوز تابستان است. تابستان داغ و کوفتی 2010 که هلند لعنتی به فینال جام جهانی اش صعود کرد. هنوز پاییز در راه مانده و ما داریم کم کم نگرانش می شویم.
کجا مانده؟ چرا هنوز به خانه هامان هجوم نیاورده و همه را اسیر گلو درد و آبریزش بینی نکرده؟ چرا شهر را خیس و خالی از آدم نکرده؟ مگر نمی داند ما از آدم ها بدمان می آید و از دانشکده جدید و از آب انبه و پیاده روی و شامپوی تخم مرغی؟ شاید فهمیده که ما از خود پاییز هم بدمان می آید و برای همین قهر کرده؟
پاییزی
بنام خالق آزادگی بهر سازندگی
باز خرداد است و یاد آزادگی
خرمشهر است و این همه مردانگی
بهار و سوز گرمای بی مثالش
خرداد آمده شادی سوم همیشگی
شهر من کاش شادیت پیوسته بود
ترکهای لب این شط وابسته بود
گرم بهر خاک همچو آتش تیرگان
کاش انصاف بود بهر این دلدادگان
مردمی که با جان و دل عاشق جانبازی
صدافسوس مانده اند در حسرت سازندگی
سالها جای ترکش مانده روی دیوارها
رد خون عشق یاران مانده در دیدارها
شهر من شهر خدا ای جان فدا
انهمه عشق بازان آمدند بهر خدا
رفتم اما دل من مانده بر دوست هنوز...می برم جسمی و دل در گرو اوست هنوز
بگذارید به آغوش غم خویش روم ... بهتر از غم به جهان نیست مرا دوست هنوز
گرجه با دوری او زندگیم نیست ولی ... یاد او میدمدم جان به رگ و پوست هنوز
رشته مهرو وفا شکر که از دست نرفت ...بر سر شانه من تاری از آن موست هنوز
بعد یک عمر که با او به وفا سر کردم ...با که این درد بگویم؟!که جفا جوست هنوز
تا دل ناله جانسوز بر آرم همه عمر ...همچو چنگم سر غم بر سر زانوست هنوز
باهمه زخم که سیمین بدل از او دارد
سپهر تصادف کرد. من نرسیدم کتابم را تمام کنم.
هول فردا برم داشته. همه مان صحیح سالمیم. من خوابالودم. ایده ای ندارم که کی قرار است کتاب را تمام کنم.
نسترن با سپهر شوخی کرد که دم در بابت تصادفت دعوا شده. شوخی ناپسندی بود. سپهر ناراحت شد. نسترن ناراحت شد که سپهر ناراحت شده.
من هیچوقت جنبه شوخی را نداشتم! خوابالودم و هنوز بیش از نیمی از یک کتاب چهارصد صفحه ای روی دستم مانده. اگر شوخی مسخره نسترن نبود، یلدای بدی نمیشد.
خاطرم هست که باید از پنج شنبه پ
﷽
فاصلۀ زیاد...
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
شتَّانَ مَا بَیْنَ عَمَلَیْنِ عَمَلٍ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَ تَبْقَى تَبِعَتُهُ وَ عَمَلٍ تَذْهَبُ مَئُونَتُهُ وَ یَبْقَى أَجْرُه
چقدر فاصلۀ دو عمل زیاد است: عملی که لذّت آن گذشته و آثار سوء آن باقی مانده؛ و عملی که سختی آن گذشته و اجر آن باقی مانده است.
«نهج البلاغه» حکمت ۱۲۱
بغضهای حقیر ما، روبهروی تصاویر گلگون شما سرریز میشود و راه را برای کلام میبندد؛ با شما شقایقهایم. از شما چه باید گفت و چه باید نوشت؟واژههای خاکسترگونه ما، فقط بلدند روبهروی شما ضجه بزنند. اما کاش میدانستند که یاد شما حرکت است؛ حرکتی برای بهبودی وضعِ «بودن». چه باید گفت که شما حنجرههای خود را عبور دادید تا آن سوی مرزهای تکبیر، آن سوی مرزهای ندیدن؛ جایی که واژهای یافت نمیشود تا شما را با آن ستود. اصلاً شما که برای تحسین برانگ
گله ها را بگذار!
ناله ها را بَس کن!
روزگار گوش ندارد که تو هی شِکوه کنی!
زندگی چشم نداردکه ببیند
اخم دلتنگ تو را...
فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود!
تا بجنبیم تمام است تمام...!
مهر دیدی که به برهم زدن چشم گذشت؟!
یا همین سال جدید ؟
بازکم مانده به عید...
این شتاب عُمر است...
من و تو باورمان نیست که نیست!
| فخرالدین موسوی سوادکوهی |
دانلود آهنگ فرزاد فرخ عاشقم باش
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * عاشقم باش * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , فرزاد فرخ باشید.
دانلود آهنگ فرزاد فرخ به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Farzad Farokh called Ashegham Bash With online playback , text and the best quality in mediac
متن ترانه فرزاد فرخ به نام عاشقم باش
در نگاهت دریارو دیدمموج چشمت به رویا کشیدمبی هوا غرق شدم در نگاهتببین عاشقانه تورا میپرستمهر کجا باشی عشق تو ب
سلام
داشتم تصور میکردم کاش یکدونه ازین دستگاه های تایپ قدیمی داشتم و سیستمش جوری بود که با یه کابل وصلش میکردم به گوشی و قهوه تلخمو میخوردم و عینک گرد خنگولیمو میدادم بالا و تیک تیک شروع میکردم به نوشتن اصولا نوشتن اولین متن کار سختیه مخصوصا برای کسی که نویسنده نیست و کتابای کمی خونده اما همین که جایی هست که میشه چرندیات ذهن درهم برهممو بنویسم و منتشر کنم خودش کافیه برام .... وی اکنون به قطعه گابریل فوره گوش می دهد و انگشتانش را در موهای چربش
تصورکن : رفته ها؛ برگردن !
یکی از قشنگ ترین و در عین حال دلهره آورترین صحنههای غدیر، آنجاست که پیامبر فرمود به هر کسی که رفته، بگویید برگردد.
فکر کن، بعدِ یک مسیر طولانی رسیدهای به جایی که امیدی برای گذشتن نیست و توانی برای بازگشتن. تشنهای و دلتنگ، گرسنهای و دلتنگ، خستهای و دلتنگ.
بعد یکی فریاد بکشد به هر کسی که رفته، بگویید برگردد. آن وقت چشم باز کنی و همه رفته ها را ببینی که دارند، برمیگردند.
عشق رفتهرفیق رفتهبابای رفتهمامان رف
من مانده ام تنهای تنها: از تنهایی دربیایید با خواندن این کتاب
من مانده ام تنهای تنها : محمدحسین قدیری
معرفی:
تا حالا شده فکرکنی تنهایی؟ تا حالا شده حس کنی اونهایی که درکت می کنند نیستند و وقت ندارند؟ تا حالا پیش اومده حس و حال دویدن، کار کردن، درس خواندن یا حتی شوخی وخنده نداشته باشی؟ به نظرت همه مردم یه روزی حس کرده اند که تنها هستند یا این شکل بعضی از آدمهاست؟ حالا درستش چیه؟ و باید چه کار کرد؟
بریده کتاب:
از زمان های بسیار قدیم تاکنون ما تل
و این را امشب فهمیدم که هیچ اهمیتی برای این موجود که اسمش مادر است ندارم
من حتی کنار این اهمیت نداشتنام میدانم از من خوششم نمیآیدو خیلی تلخ و گزنده هست
و چقدر سخت است درک کردنش اما من به راحتی هضمش کرده ام
چرا که..
قبل تراز اینها میدانستم و به دنبال اثباتش بودم
و امشب
به من اثبات شد
تلخ بود
اما حقیقتی بیش نبود
دیر و زود داشت،اما سوخت و سوز..نه
چه بهتر که زود فهمیدم و ای کاش زودتراز اینها حرف میزدم و متوجه این موضوع میشدم
اما درهرصورت زمان خوبی م
بعضی جداییها را نه جایی ثبت میکنند نه شاهدی دارند و نه کسی متوجهشان میشود. تنها میشوی، تنهاتر میشوی، میشکنی، خرد میشوی، از بین میروی بدون اینکه کسی بداند، کسی بفهمد، بدون اینکه جایی ثبت شود یا امضایی از کسی گرفته شود. تو خسته میشوی، سرخورده میشوی، ترک میکنی بدون اینکه حلقهای از دستت جدا شود بدون اینکه عکسی پاره شود، خاطراتی سوزانده شود، فریادی زده شود. تو آب میشوی، دگرگون میشوی بدون آنکه چیزی در دنیای بیرونت سانتی
روزی چند بار تصمیم میگیرم آن صفحهی کپک زدهی متروک ماندهی بیمصرف را برای همیشه ببندم و تمامش کنم اما یک چیزی مرا به آنجا وصل کرده است. یک چیزی به جز تو. گفته بودم اگر ماندهام فقط به خاطر تو ماندهام، دروغ نگفتم؛ اما چیزی که نمیگذارد آن صفحه را ببندم، حتا اگر تو هم دیگر آنجا نباشی آن عدد مزخرف بالای صفحه است. ۶۵۵ پست ناقابل. ۶۵۵ عکس در شش سال که خدا میداند هر کدامشان چقدر وقتم را گرفته. امروز رفته بودم آن قدیمیها را نگاه میکرد
آن روز تنها بودم؛ و من و تو ساعتها با هم حرف زدیم. باران برای تو که آن سر شهر بودی زودتر شروع شد و برای من که این سر شهر بودم دیرتر آمد. تمام چیزهایی که غلط بودند حس درست بودن داشتند. یا آن عید را یادت هست؟ و آن کتاب را؟ باآنکه سرت شلوغ بود برای خواندنش وقت گذاشتی؛ و در آخر حتی دوستش نداشتی؛ و من فهمیدم چقدر من و تو فرق داریم؛ و فهمیدم چقدر میتوانیم حسهای جدید از هم یاد بگیریم. یا آن روز را یادت هست که گفتی شب حالت بد شده بود؟ و من چقدر از اینکه
رفتنیهای مانده را بفرستید بروند .ماندنیهای زخمی ، زخمیتر میکنند رابطه را ...جا باز کنید برای آمدنیهای پشت در مانده .نه آزار ببینید نه آزار دهید .رها کنید نشدنیهای کش آمده را .نفسی تازه کنید ...خودتان را از بار ملامتهای به خوردتان داده شده خلاص کنید .یک حسهایی عشق نیست ؛ پافشاری بیهودهایست که علتش ترس از تنهاییست .حتی اگر عشق باشد راهش این نیست .در عشق جایی برای تحقیر نیست .رها کنید تا طوفان رابطه آرام بگیرد .برگشتنی اگر باشد به
از دوست خود بخواهید که دور از چشم شما یک عدد دو رقمی را روی کاغذ نوشته و عدد یک ( 1 ) را از آن کم کند. حالا باقی مانده را در عدد 100 ضرب نموده و بعد سن خود را به آن بیفزاید. سپس عدد 9
را به حاصل اضافه کرده و در پایان عدد 1020 را از حاصل کم کند و باقی مانده را به شما بگوید.
ادامه مطلب
گر توئی خسته به تن،
دستگیر تو در این ساعت من.
اگرت از کف بیرون شده باشد پارو،
اینت ابزار ای مرد.
وگرت ناو به لنگر شده چربیده بزیر،
من به بالایش خواهم آورد.»
با وی او گفت: «نه. پاروی من آرامم می غلتد در قالب دست
ناو من بیگنه است،
هیچیک زاین دو نکردهاند بجانم پابست.
شده اندیشهی من در دلم اما سنگین.
در گروگان تو مانده است دلم
با سخنهایت گرم و شیرین.
کرده روی تو بکارم افسون.
اگرم راه چو کوه،
ور به پیشم هامون.»
پر تمنای نگاه وی این دم همه میگفت باو
سلام
داشتم تصور میکردم کاش یکدونه ازین دستگاه های تایپ قدیمی داشتم و سیستمش جوری بود که با یه کابل وصلش میکردم به گوشی و قهوه تلخمو میخوردم و عینک گرد خنگولیمو میدادم بالا و تیک تیک شروع میکردم به نوشتن همین چیزایی که الان دارم با گوشی می نویسم اصولا نوشتن اولین متن کار سختیه مخصوصا برای کسی که نویسنده نیست و کتابای کمی خونده اما همین که جایی هست که میشه چرندیات ذهن درهم برهممو بنویسم و منتشر کنم خودش کافیه برام .... وی اکنون به قطعه گابریل فو
سلام
داشتم تصور میکردم کاش یکدونه ازین دستگاه های تایپ قدیمی داشتم و سیستمش جوری بود که با یه کابل وصلش میکردم به گوشی و قهوه تلخمو میخوردم و عینک گرد خنگولیمو میدادم بالا و تیک تیک شروع میکردم به نوشتن همین چیزایی که الان دارم با گوشی می نویسم اصولا نوشتن اولین متن کار سختیه مخصوصا برای کسی که نویسنده نیست و کتابای کمی خونده اما همین که جایی هست که میشه چرندیات ذهن درهم برهممو بنویسم و منتشر کنم خودش کافیه برام .... وی اکنون به قطعه گابریل فو
اگر میخواهید ساختاری مشابه روستای ماسوله (روستای پلکانی) را در مناطق مرتفع زاگرس میانی در شهرستان کوهرنگ ببینید به روستای "سرآقاسید" بروید.
این روستا در فاصله 140 کیلومتری شهرکرد قرار دارد و در دره زرد کوه و در رودخانه «زرک» یکی از انشعابات رودخانه «آب زالکی» از زیرشاخههای رودخانه «دز» واقعشده است و مسیر رسیدن به آن خاکی، پرپیچوخم، باریک و ناهموار است و اگر فصل سفر در اردیبهشت و خرداد باشد، صحنه کوچ عشایری که از خوزستان وارد میشو
«بارش شهابی جوزایی» رو از دست ندید...
¤ این بارش شهابی بر اثر عبور زمین از نزدیکی ذرات برجای مانده از یک سیارک به وجود میآید. به نظر میرسد قرنها پیش، سیارک 3200فائتون (3200phaeton) با جرمی آسمانی برخورد کرده است و ذرات برجایمانده از آن برخورد، عامل بهوجود آمدن بارش شهابی جوزایی هستند.
اگر ناظر در منطقه ای قرار داشته باشد که آلودگی های نوری و غباری به حداقل خود برسند، در ساعت اوج این بارش(ساعت دو بامداد جمعه 9 فروردین) میتواند ۱۰۰ شهاب در س
با فرهنگترینیم اما شما باور نکن!
وقتی لایههای مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ورزشی ایران را کنار میزنیم، سیل مشکلات است که بیرون میریزد، درست مانند سیلی که در شیراز آمد.
متاسفانه بعضی از این مشکلات بحران و برخی دیگر درحال تبدیل شدن به بحران است. واقعا باید با این جامعه چه کرد؟
دلیل اصلی تبدیل شدن جامعه ایران به چنین جامعهای این است که همه مسائل در حد شعار و پند باقی مانده است. ایران در رتبههای بالای جوامعی قرار میگیرد که
چه رفتن ها که می ارزد به بودن های پوشالیچه آغوشی؟!چه امیدی به این احساس تو خالی؟!
کبوتر با کبوتر مانده اما از سر اجبار!
در این دنیای تو در تو ، تو دیگر از چه می نالی؟!
یکی را دوستش داری که او دنبال غیر از توست
کجا دیدی جهانی را به این شوریده احوالی؟!
کلاغ آخر قصه هنوزم مانده در راهست!
برای آخری زیبا،دگر پیدا چه تمثالی؟!
بمان تنها که تنهایی به این تن ها شرف دارد...
چه رفتن ها که می ارزد به بودن های پوشالی ...!
باید همان روز که بعدِ دانشگاه توی پارک روی چمن ها دراز کشیده بودیم و آسمان آبیِ یکدست بود و من با دستم اَبر میکشیدم و تو خندیدی و پرسیدی«اگه گفتی اینی که میکشم چیه؟» میفهمیدم تو فکر پروازی و من فکرم پرواز است؛ پرواز کنار تو. باید روزِ قبل رفتنت، از دستهای مضطرب قفل شده ات روی میز آن کافه لعنتی، میفهمیدم که دیگر سهم من نیستی. حالا دیگر خوب میدانم غمگینترین نقطه جهانِ کوچک من کجاست؛ فرودگاه امام خمینی، وقتی که پرواز تو را اعلام کرد
ازم می پرسن رفت؟
دلت تنگ شده؟
حالا الان ناراحتی؟
اونی که رفته دیگه رفته .
فک کن که اونجا خوشحالتره.
ناراحتم؟ دلتنگم؟ هیچ کدام. حتی خوشحالم. به خودم میآیم و می بینم دارم بلند بلند می خندم. حقیقت اینست که تکه تکه شده ام. یک تکه مانده سر کوچه سهیل و هنوز می دود. یکی دیگر جلوی شهرکتاب فرشته آرزو می کند هیچ اسنپی گیرش نیاید دیگری توی پارکینگ سفت تو را که بی وقفه در گوشم می گویی نرو را در آغوش گرفته و می گوید من اینجام مامان جان هیچ جا نمیرم. می مو
باید امشب بروم.
باید امشب چمدانی را
که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد، بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست،
رو به آن وسعت بیواژه که همواره مرا میخواند.
یک نفر باز صدا زد: سهراب
کفشهایم کو؟
سهراب شاید دلی زخم خورده داشت، جانی که هیچکس تکه هایش را نچسباند، بخیه نزد. خسته بود از مردمان خاکستری، آدم های فراموش شده در گذشتن و رفتن پیوسته، در تکرار روزها، در روزمرگی ها. از نارفیقان فراموش کننده در قهقه های خوشی. شاید درک نمی کرد چ
الگوریتم تشخیص عدد کامل یعنی بعنوان ورودی یک عدد رو بگیره و به ما بگه اون عدد کامل هست یا نه.
عدد کامل عددیه که مجموع مقسوم علیه هاش با خوش برابر باشه.
حالا ما باید یه متغیر a در نظر گرفته عدد رو در اون قرار بدیم.
الگوریتم ما باید اون شرط بالا رو بررسی کنه پس یک متغیر i در نظر میگیریم و بهش مقدار ۱ رو میدیم و باید بررسی کنیم که آیا باقی مانده تقسیم a بر i صفر هست یانه. s رو در نظر گرفته و 0رو بهsمیدیم و میگیم s هر بار باید با مقدار قبلیش جمع بشه و دوبار
میگذرد زمان و من مانده ام ساکن.
کجاست ان سیال همیشگی؟
فردا روز بهتریع اینو همیشه مامانم میگه . امضا:
مورچه امیدوار
درباره این سایت